«ظاهر» یک خودرو اصل و بنیان آن است و حیات و ممات برندهای مشهور و بنامی همانند بنز، پورشه، بامو و لامبورگینی و… بر رعایت دقیق و موبهموی این اصل نهفته است. از همین رو، تمامی آنها برای ظاهر محصولات خود اهمیت ویژهای قائلاند.
طراحی خودروطرح ظاهری و بدنه یک خودرو، مرحلهای از فرایند ساخت آن است که ذهن تمامی متصدیان یک کارخانه را به خود مشغول میدارد. طرح بدنه، مقولهای است که بر کارکرد کل یک مجموعه تأثیر مینهد و نمیتوان بهسادگی از آن گذشت؛ اگر خودرویی از آخرین دست آوردهای بشری استفاده نماید ولی دارای طرح مناسبی نباشد قادر نیست که از بازار فروش درخوری بهرهمند گردد. شاید یکی از معروفترین مثالها در این زمینه، محصول کراساوور پونتیاک به نام آزتک باشد که از آن بهعنوان یکی از زشتترین اتومبیلهای قرن نیز یاد میشود، این خودرو علیرغم ویژگیهای فنی نسبتاً خوب، به دلیل عدم برخورداری از طرحی مناسب و درخور، با شکست سهمگینی در بازار مواجه شد. شاید بتوان یکی از عوامل ورشکستگی جنرالموتورز در سال 2008 میلادی و به تبع آن محو برند باسابقه پونتیاک را ناشی از طرح نامناسب این خودرو دانست. بقول شاعر: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود!
بدنه خودرو هر چه باشد و به هر شکل و هیئتی که باشد یک نوع پوشش است که بر اندام شاسی دوخته میشود و این پیراهن بسیار قابل انعطاف است. در مرحله عمل، طراحان از نخستین کسانی هستند که با تکوین و خلق یک بدنه، موجبات فروش خوب و یا بد یک خودرو را فراهم میآورند. آنها قادرند که بر روی شاسی یک اتومبیل اتاقی را طراحی کنند که محصول را بسیار پیشرفته و یا خوب نشان داده و کارخانه سازنده را از ورطه سقوط و ورشکستگی برهاند و یا برعکس، ممکن است طرحی را برون دهند که اسباب افت یک محصول در بازار را فراهم نماید. این امر نشانگر آن است که کار طراح تا چه میزان از حساسیت برخوردار بوده و چقدر در پیشرفت و یا پسرفت یک مجموعه تأثیرگذار است، البته در این باب نباید دو مسئله را فراموش نمود، یکی خطمشی کارخانه و دیگری هم سلیقه مدیریت. درعینحال، یک طراح علاوه بر داشتن قابلیتهای طراحی باید از انسانشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی هم چیزهای بداند، چراکه آگاهی و وقوف بر این مسائل، باعث زنده ماندن و پایداری یک شرکت در مقابل خیل عظیم رقیبان میگردد.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که امروزه کار طراحی یک خودرو را بیش از همه بخش بازاریابی یک شرکت است که انجام میدهد نه دپارتمان طراحی! در صنعت خودروسازی مقوله بازاریابی از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا دراینبین، صحبت از شمارگان میلیونی تولید است و از همه مهمتر آنکه، عرضه یک محصول جدید به بازار، از لحظه تصمیمگیری تا تولید حدود سه تا پنج سال زمان میبرد و در این مدت سرمایهگذاری سنگینی (در حدود صدها میلیون دلار) در خصوص تجهیزات، ماشینآلات، نیروی متخصص و سازماندهی فروش و خدمات پس از فروش، صورت میپذیرد و اگر چنانچه محصول جدید در بازار موفق نگردد، شرکت سازنده ضرر و زیان هنگفتی را متحمل خواهد شد. از همین رو، تصمیمگیری در مورد طرح و ویژگیهای یک محصول بسیار با احتیاط انجام میگیرد و در واقع این بخش بازاریابی است که دقیقاً مشخص میکند چه نوع اتومبیلی و با چه ویژگیهایی و با چه شکل و شمایلی تولید و به بازار عرضه شود. مثلاً ممکن است که بخش بازاریابی دریابد که بیشتر مردم در این ایام، طرحهای گرد و عضلانی را میپسندند و یا برعکس، خطوط تیز و یا لبهدار را ترجیح میدهند؛ از این رو، پس از جمعبندی نهایی دادههای مربوطه، به طراحان شرکت دستور طرح چنان خودرویی را میدهد. در حقیقت مهمترین کار بخش بازاریابی تشخیص وضعیت بازار از نظر تخمین حداکثر ظرفیت فروش، تعیین محدوده قیمت، شناخت پیدا کردن نسبت به سلیقه عمومی عامه مردم و….. میباشد.
حتماً لازم نیست که طرح یک خودروی خاص، تمامی نوآوریهای زمانه را در خود جمع نماید، چه بسی طرحهای بسیار سادهای که میتوانند به فروش خوبی نیز دست یابند، طرح بدنه فولکسواگن گلف نسل اول در این باب مثال خوبی است، این طرح که توسط طراح سرشناس ایتالیایی به نام «جورجتو جیوجیارو» تکوین و در سال 1974 میلادی رونمایی شد، جدا از آنکه بر اساس نیازهای روزمره خانوادههای کوچک شهری ساخته شد، سادگی را نیز فراموش نکرد و همین سادگی هم باعث جلب توجه مشتری گردید.
موارد دیگر هم میتوان به طرح بدنه رنجروور نسل اول اشاره داشت که توسط «دیوید بیچ» و در سال 1970 میلادی معرفی شد و در عین سادگی بسیار جذاب و دلرباست.
Range-Rover 1970البته در این میان، طرحهای بسیار زیبا و درعینحال پیچیدهای نیز وجود دارند، همچون لامبورگینیها و یا فراریها و نیز پاگانی ها و…. که شکل و قیافه خاص مختص به خود را دارا هستند. از سوی دیگر، طرح بدنه نمایانگر اصالت یک کارخانه صاحب سبک و پیشرو نیز میباشد، در این باب پورشه مثال خوبی است. بیشتر مدلهای پورشه از طرحی مشابه با یکدیگر برخوردار بوده و یا از یک شکل کلی بهره میبرند و این قضیه هم در میان مدلهای به اصطلاح شاسیکوتاه این کمپانی نمود بارزتری دارد. و دراینبین، تنها امکانات، قابلیتها و تغییرات جزئی است که آنان از یکدیگر متمایز میسازد.
خانواده پورشه 2011این مسئله در مورد خودروهایی همانند فراری و لامبورگینی و رولزرویس و…. نیز مصداق دارد، مثلاً مدل اوراکان لامبورگینی از شباهت بیمانندی با مدل اونتادور برخوردار است و…
اوراکان و برادر بزرگترش اونتادورمسئله دیگری که در مقوله طراحی خودرو نقش بسزایی دارد، نوع پیشرانه، شاسی و سیستم انتقال قدرت به کار رفته در یک خودروست. طبیعی است که نمیتوان موتور یک خودروی اسپرتی را در درون یک خودروی کلاس مینی جای داد و از ایمنی محصول هم مطمئن شد، این کار با آنکه امکانپذیر است و در اقصی نقاط دنیا و بهکرات توسط متخصصان مراکز تیونینگ و یا حتی اشخاص عادی صورت میپذیرد، اما در جای خود عواقبی همچون غیر قابل پیشبینی بودن و یا عدم امنیت و یا اعتماد را دربر دارد. مسائل استاتیکی و یا دینامیکی یک خودروی کوچک با یک اتومبیل کلاس اسپرت تفاوت بسیاری دارد و روشهای محاسباتی آنها نیز متفاوت است. یک موتور هشت سیلندر و یا دوازده سیلندر پرحجم، بهخودیخود این امر را به طراح یادآور میشود که بر روی چه اتاقی نصب شود.
در وهله اول، وزن بالاتر این دسته از پیشرانهها نسبت به انواع عادی آن، طراح را ملزم میکند که بدنهای طراحی کند که مرکز ثقل آن به زمین نزدیکتر باشد. یعنی فاصله کف اتومبیل تا زمین کم باشد. و از سویی دیگر، به دلیل قدرت و دور زیاد این گونه از موتورها، لازم است که گیربکسی مناسب و درخور برای آن گزینش شود و همچنین سیستم ترمزی قویتر و به همراه با انواع و اقسام بوسترها و ملحقات الکتریکی به آن اضافه گردد. مثلاً دیسکهای ترمز ابرخودرویی همانند بوگاتی ویرون از مواد فوق پیشرفتهای همچون سرامیک، کربن و تیتانیوم ساخته شده است؛ این دیسکها قادرند تا 1100 درجه سانتیگراد گرما را تحمل نمایند درحالیکه ترمز خودروهای سوپر اسپرت معمولی در دمای 700 درجه از کار میافتند! و ترمز خودروهای سواری معمولی هم در دماهای بسیار پایینتر، از حیز انتفاع خارج میشوند.
ترمزهای سرامیکی بوگاتی ویروندرعینحال، سیستم فنربندی و تعلیق نیز باید جوابگوی خودرو در حالات گوناگون سواری باشد و درنهایت کلمه، لازم است که اتاقی کشیده، کم ارتفاع و پهن برای چنین پیشرانههای پرحجمی طراحی گردد. این امر را بهوضوح میتوان در طراحی خودروهایی همانند پورشه پانامرا، لامبورگینی اونتادور، انواع مازراتی ها و…… مشاهده نمود. این را هم از یاد نبریم که امروزه با توجه به استفاده وسیعی که از سامانههای توربوشارژ و سوپرشارژ صورت میپذیرد نیاز به پیشرانههای بزرگ تا حد زیادی کاهش یافته است ولی همان خودروهای مجهز به پیشرانههای 4 سیلندر توربوشارژ یا سوپرشارژ هم به ترمزهای قویتر و تجهیزات ایمنی بالاتری نیاز دارند تا ریسک استفاده از آنها کاهش یابد.
یکی از نکات شایان توجه دیگر، قابلیت ساخت بدنه و یا همان اتاق خودروست. بدنههای با طراحی پیچیده مجبورند که از دستگاههای پیچیده و یا روشهای پیچیده ساخت استفاده کنند، فرض کنید جهت ساخت و شکلدهی یک درب از چند نوع پرس متفاوت استفاده میشود، دربهایی وجود دارند که از یک مرحله پرس رد میشوند اما درعینحال دربی نیز وجود دارد که از چندین مرحله پرس رد شده و شکل نهایی را به خود میگیرد، ملاحظه میکنید که همین امر چقدر در قیمت تمام شده یک قطعه تأثیرگذار است، شاید از همین روست که خودروهایی با طرحهای پیچیده و به اصطلاح فضایی همچون لامبورگینی و یا بوگاتی و….. از بهایی چنین بالایی برخوردارند، زیرا هرکدام از خمیدگیها و حفرههایی که در جایجای بدنه این گونه از خودروها وجود دارد نیاز به دستگاهها و ماشینآلات جداگانهای جهت برش، قالب، پرس و….. دارد که تهیه هرکدام از آنها میلیونها دلار هزینه را بر دوش شرکت سازنده باقی مینهد. شاید اکنون متوجه شوید که چرا اغلب خودروهای ارزانقیمت و کوچک طرحهایی بسیار ساده و یا معمولی دارند. بهطوریکه ارزان بودن و یا گران بودن یک خودرو در بیشتر موارد از طرح ظاهری آن هویداست و اینکه چرا گاهی اوقات از زیر دست طراحان بسیار مشهور دنیا هم طراحهایی نهچندان جذاب و گاهی زشت! نیز خارج میشود.
مسئله دیگری که بسیار مهم است قابلیت دفع ضربه در یک طرح است. بدنه یک خودرو باید به گونهای طراحی شود که انرژی حاصل از تصادفات را در خود جذب و حل نماید و از بازتاب و انعکاس آن در اتاقک سرنشینان جلوگیری کند. به همین خاطر، بیشتر خودروهای امروزی از نقاط شکست در بدنه و بهخصوص در ناحیه جلوی خود برخوردارند و کاپوت و گلگیرهای آنها در هنگام برخورد بهصورت کنترلشده خرد و لهشده و ضربات ناشی از برخورد را در خود هضم مینمایند، البته این کار بسیار دقیق و ظریفی بوده و نیاز به هزاران ساعت محاسبه و تحقیق دارد و از هر سازندهای هم ساخته نیست، چه بسیار خودروهایی که در یک تصادف هم کاپوت آنها له میشود و هم اتاقک سرنشینانشان!
رعایت اصول ایمنی خودرو و سرنشینان و عابران پیاده در طراحیموضوع دیگر، مقولات مربوط به ضریب آئرودینامیک بدنه و یا پسا در یک خودروست که در طراحی آن تأثیر بسزایی دارد. ضریب آئرودینامیک کم بدنه، هم در میزان سرعت یک خودرو و هم در مصرف سوخت آن تأثیر شایان توجهی دارد و مضاف بر آن، این مقوله به میزان صدای باد در داخل یک کابین هم ارتباط وثیقی دارد. و اکثر خودروهایی که از ضریب آئرودینامیک پایینتری بهره میبرند، آوای ناشی از باد هم در داخل اتاق آنها کمتر به گوش میآید. از همین روست که غالب خودروهای امروزی از کاپوتهای شیبدار و صندوقهای برآمده و یا گوهای بهرهمندند تا بدان وسیله از میزان مقاومت باد در مقابل حرکت سیال خودرو بکاهند و ضریب آئرودینامیک بهتری را برای آن به ارمغان آورند.
مرسدس سی ال ای، یکی از آئرودینامیک ترین خودروهای جهانملاحظه میکنید که طرح بدنه یک خودرو چقدر به عوامل متعدد و گوناگون بستگی دارد و تا چه اندازه نیز باید تمامی فاکتورها و آیتمهای انتخاب شده از هماهنگی و هارمونی با یکدیگر برخوردار باشند؛ انتخاب متناسب اجزاء با یکدیگر نهتنها موجب زیبایی یک طرح میشود بلکه استحکام آن را نیز به همراه دارد. در مجموع میتوان گفت که مسائل مربوط به طراحی یک خودرو مفصل و پیچیده است و آنچه که در بالا ذکر شد تنها اشارهای مختصر و کوتاهی بدان بوده است. و امید است که در آینده به طور مفصلتر و تخصصیتر به این مقوله بپردازیم.
شاید این جمله به گوش شما آشنا هست که میگویند «نیاز، مادر اختراع است». احتمالا این جمله بدین معنا است که ایدهای به وجود نمیآید، مگر آنکه نیاز به آن حس شود. صنعت خودروسازی نیز از این قاعده مستثنی نیست، طراحان خودرو و سازندگان در این صنعت در تلاش هستند تا خودروهایی طراحی و تولید کنند تا نیاز مردم را برطرف سازد. علاوه بر در نظر گرفتن نیازهای مردم، طراحان سعی میکنند تا طرحهایی که میدهند کاربردی، قابل اطمینان، مدرن باشد و همچنین با طرحهای قبلی فرق بکنند تا بتواند مورد تایید اکثریت مردم قرار بگیرد.
در دنیای امروز، انسانها به نقش پر اهمیت طراحی و ساخت خودرو، در تمامی مراحل زندگی پی بردهاند و این مسئله تا جایی پیشرفت کرده است که دیگر به وسیله نقلیه نه تنها به عنوان ابزاری برای جابه جایی، بلکه فراخور سطح اجتماعی، به آن به عنوان یک عامل سازنده پرستیژ و یک اثر هنری نگاه می کنند.
در مبحث طراحی خودرو، یکی از تعاریف مهمی که باید اول از همه بدانیم کلمه “استایل” است. استایل شیوه بیان احساس و تفکر طراح و انتقال آن به واسطه زبانی به نام محصول است که معمولا بسته به عواملی چون کارکرد، ارگونومی، فرهنگ، اقتصاد و زیبایی قابل تغییر است.
سازندگان و طراحان خودرو باید این مسئله را در نظر داشنه باشند که پدید آوردن و راندن اتومبیل پدیدهای است که ارتباط با اجتماع را در آن نمیتوان نادیده گرفت. با این حال، اگر مردم نتوانند اتومبیلی را دوست داشته باشند، هر چقدر هم که آن برای محیطزیست بیضرر یا برای جامعه مناسب باشد، آن را نخواهند خواست (عدم خرید).
چگونه یک طراح خودرو باشیم؟
همه چیز برای طراح خودرو با یک ایده شروع میشود اما این ایده امکان دارد تا وقتی که طرح به مرحله نهایی خود برسد، تغییرات بسیاری کند. یکی از مسائل مهم تاثیرگذار در طراحی خودرو بخش بازاریابی آن است که بدانیم هدف این طرح برای تولید در چه منطقه یا در چه برههای از زمان است که بدانیم بازار هدف چه طراحی را بیشتر قبول میکند.
نقطه اوج هر طراح این است که بتواند با وجود محدودیتهایی که توسط دپارتمانهای بازاریابی و مهندسی تعیین شده است و با رعایت کلیه قوانین و استانداردهای مورد نظر از قبیل ایمنی، راحتی و غیره اتومبیلی زیبا، شکیل و در عین حال جدید ارائه دهد که محدودیت قیمت تعیینشده را نیز رعایت کند و سلیقه عمومی را راضی کند و ضمناً از فروش خوبی نیز برخوردار باشد.
در طراحی خودرو این نکته را هم باید در نظر گرفت که عرضه مدل جدیدی از خودرو به بازار، از تصمیمگیری تا عرضه به بازار حدوداً ۵ سال به طول میانجامد. به دلیل همین محدودیتهاست که دست طراحان همیشه برای ارائه طرحهای خارقالعاده و شگفتانگیز، یا به بیان درستتر خلق همان طرحهای آزادانهای که خودشان میخواهند، بسته است.
به طور کل از لحاظ فنی پروسه طراحی خودرو شامل طراحی مفهومی، طراحی اجزا، ساخت مدل اولیه کامپیوتری و رندرهای کامپیوتری و در نهایت مدل سازی به صورت ماکت است.
پس از تمام شدن پروسه طراحی، طرح آماده شده از لحاظ فنی توسط مهندسین تجزیه تحلیل میشود که اگر این مرحله به خوبی گذرانده شود به مراحل تولید خواهد رسید.
شرکت میتسوبیشی موتورز یکی از برندهای مطرح ژاپنی است که در طول تاریخ حضورش در عرصه تولید خودرو توانسته است از بهترین طراحان و مهندسین برای تولید خودروهای خود استفاده کند و خودروهای مدرن و جذاب خود را به دنیا معرفی کند. شرکت آرینموتور به عنوان نماینده رسمی میتسوبیشی در ایران مشغول به فعالیت است و جدیدترین خودروهای میتسوبیشی را به ایرانیان عرضه میکند.
طراحی خودرو را از کجا و چگونه آغاز کنیم؟
همیشه انسان در هر دوره و مکانی، در جستجوی راهی برای زندگی بهتر بوده و همین خصوصت کمال گرایی و آرمانی فکر کردن انسان ها، باعث به وجود آمدن پدیده های اکتسابی مانند علم، هنر، فرهنگ و تمدن شده است. امروزه پررنگ شدن نقش و ارتباط تنگاتنگ آن با اقتصاد و سطح رفاه اجتماعی، باعث به وجود آمدن انقلابی در ارتباطات و جابه جایی انسان ها شده است.
امروزه بشر، به نقش پر اهمیت صنعت ساخت خودرو، در تمامی مراحل زندگی واقف شده و این صنعت تا جایی پیشرفت کرده است که دیگر به وسیله نقلیه نه تنها به عنوان ابزاری برای جابه جایی، بلکه فراخور سطح اجتماعی، به آن به عنوان یک عامل سازنده پرستیژ و یک اثر هنری نگاه می کنند.
نقش طراحی صنعتی به عنوان یک هنر خط دهنده به صنعت، و پل ارتباط دهنده میان صنعت و هنر، از ابتدای انقلاب صنعتی تا به امروز، به صورت واضح و اثر گذاری در زندگی مدرن امروز نمایان است. و در این میان خودرو سازی، به عنوان یک صنعت مهم مادر و استراتژیک، در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، روز به روز در حال ارتقاء است و طراحان زیادی از سراسر دنیا، دیدگاه ها و نقطه نظرهای خاص خود را در فرم و زیبایی این محصول ارائه می کنند؛ تا جایی که شرکت های بزرگ خودرو ساز، برای نزدیک تر شدن به دیدگاه های افراد یک کشور و به دست آوردن بازارهای بالقوه و بالفعل جهان، اقدام به تأسیس دفاتر طراحی در جای جای جهان می کنند.
در صنعت خودرو سازی تمامی رشته های صنعتی و همچنین تعداد زیادی از رشته های هنری دخالت دارند، تا جایی که اهمیت خودرو سازی آن را تبدیل به یک صنعت استراتژیک و اثرگذار در اقتصاد و سطح رفاه یک کشور کرده است.
اگر در سالیان دور، طراحان خودرو انگشت شمار بوده و تعداد کمی مشغول به این کار بوده اند، امروزه تعداد متخصصین و علاقه مندان به این رشته به هزاران نفر رسیده و هر روز هم به تعداد این علاقه مندان اضافه می شود.
مردم به اتومبیل و خودرو، نه تنهای به عنوان وسیله ای برای جابه جایی، بلکه به عنوان یک وسیله تفریحی، دارای شخصیت و پرستیژ به آن نگریسته، و تقریبا هر انسانی آرزوی داشتن یک خودروی خوب در حد ایده آل های ذهنی خود دارد.
تعبیری که من از یک اتومبیل خوب می توانم داشته باشم به این صورت است که مجموعه است از کاربرد جدیدترین فنون و تکنولوژی های حال حاضر در تمام عرصه ها، در قالب تعادل و تناسبات انسانی و فیزیکی در کاربرد آن، به علاوه زیباترین تناسبات بصری و هنری در جای جای آن از کل تا جزء، تا حدی که خودرو را مجسمه ای کاربردی و زیبا می دانم که در بین محصولات دیگر، بهترین و بالاترین فناوری ها را در خود جای داده است.
چه سنی برای شروع کار طراحی اتومبیل مناسب است؟
اگر به صورت تفننی و از روی علاقه صرف به طراحی خودرو به این مقوله نگاه کنیم، باید گفت که شروع و آغاز این کار هیچ محدوده سنی خاصی ندارد و از کودکی تا میانه سالی می توان این هنر را فرا گرفت و نظرات و ایده های خود را از تصور به تصویر و واقعیت درآورد و از این کار لذت برد.
گاهی، کارخانه های بزرگ هم در قالب مسابقه در سنین مختلف، اقدام به نظرخواهی مردمی مثل مسابقات نقاشی و نظرسنجی کتبی از خودروی مورد علاقه مردم می کنند تا الگوهایی را برای تولیدات آینده به دست بیاورند. استفاده از همین نظرات، چه در بین بزرگسالان که خریداران امروز هستند و چه در بین کودکان که خریداران و مشتریان فردا هستند متداول است.
اما اگر بخواهیم از این محدوده کمی جلوتر برویم و به دنیای حرفه ای طراحی خودرو نزدیک شویم، شاید بهترین موقع برای کشف استعداد و آغاز کسب مهارت در تمرین های ترسیمی، بهترین نقطه آغاز، انتهای دوره راهنمایی و شروع سال های دوره دبیرستان باشد که در سال های بالاتر می تواند راه گشای بهتری برای ورود به دانشگاه در رشته طراحی صنعتی برای جوانان باشد.
البته اولین فاکتور مهم در این کار "خواستن"، خودباوری و تلاش است که در مسیر درست و با کمک از راهنمایان آگاه تر این امر امکان پذیر می باشد.
خود من تا زمانی که یاد دارم علاقه به طراحی و نقاشی داشتم و تصاویر هواپیما، تانک، ماشین و... بسیار می کشیدم. اما اولین جرقه ها و عشق و علاقه ام به طراحی حرفه خودرو، از سال دوم راهنمایی ظهور کرد. زمانی که در مجله ماشین آن زمان، مصاحبه جوان طراحی به نام "عباس دست پُر" را دیدم، که ایشان طرح هایی را برای کارخانه مرسدس بنز رائه کرده بودند.
گام نخست:
شاید گفتن این مطلب که کپی کردن از خودروهای موجود در بازار، یکی از بهترین راه های درک صحیح از تناسبات و فرم های خودرو است نا معقول به نظر بیاید و به مذاق کسانی که طرف دار نوآوری و خلاقیت هستند خوش نیاید. اما بهترین نصیحتی که می توان برای افراد آماتور و مبتدی در این راه کرد این است که در ابتدای امر، بهترین روش، کپی کردن به صورت Over Layer با گذاشتن کاغذ بر روی عکس های موجود در مجلات و در مراحل بالاتر با در نظر گرفتن تمامی زاویه ها و نسبت های عناصر در تمام قسمت های خودرو است. سپس عکس ماشین را بالای دستتان بگذارید و سعی کنید که ترسیمی دقیق و همانند از خودروی مورد نظرتان بر روی کاغذ داشته باشید.
بهترین مواد در این کار هم تنها مداد است و کاغذ سفید. می توانید از دفترچه های مخصوص نقاشی که در اندازه های مختلف موجود است و کاغذهای آن هم به وسیله فنر به هم متصل شده اند استفاده کنید.
زیر هر ترسیم هم تاریخ و مشخصات را بنویسید تا در گذر زمان و در دراز مدت، بتوانید به راحتی روند و مقدار پیشرفت کارهایتان را بررسی کنید.
هروقت که قدرت دستتان بیشتر شود، می توانید در ترسیمات در این دفتر، از خودکار استفاده کنید و از هاشورهای خودرکاری هم برای سایه زدن کارها استفاده کنید.
در همین جا این مطلب را می گویم که هرچه بر تمرین کردن به صورت کپی کردن از ماشین های موجود ممارست ورزید، در مرحله بعدی که استفاده از نوآورری های خودتان در طراحی است، نتیجه بهتر و طراحی معقول تری را خواهید داشت. پس گام نخست را دست کم نگیرید...
شما به مرور زمان تمام تناسبات بین عناصر خودرو را با تمرین فرا خواهید گرفت که در مطالب آینده در مورد این تناسبات هم بیشتر صحبت خواهد شد. اما به طور مختصر همین جا یادآوری می کنم که اگر ما طرحمان رو در یک مکعب محاطی یا به عبارت لاتین Bounding Box صحیح ترسیم کنیم، و با استفاده از تناسبات صحیح، ابتدا جای 4 چرخ خودرو و محل قرار گیری آنها را در دید پرسپکتیو درست ترسیم کنیم، می توانیم اطمینان داشته باشیم که خشت اول کارمان رادرست گذاشته ایم.
ترسیم پرسپکتیو را می توان به دو نوع طراحی سریع و طراحی دقیق پرسپکتیوی تقسیم کرد که در گونه اول ما ایده های مختلفی را به صورت Tomb Nail Sketch یا اسکچ های بند انگشتی، بر روی کاغذ ترسیم می کنیم. در این مرحله ما می توانیم به مدد دقت های اولیه و رعایت تناسبات کلی، شکل مورد نظر را در صفحه کاغذ و یا کتابچه طراحی ترسیم کنیم که در اینجا ما سعی می کنیم که افکارمان، آزادانه به پرواز درآیند و ترسیم های خلاقانه ای داشته باشیم.
در اینجا برای اینکه به نتیجه بهتری در خلق فرم برسیم، سعی می کنیم که در حالت های مختلف، خودروی مورد نظر را تغییر بدهیم و به شکل های متفاوتی برسیم.
این حالت از پرسپکتیو به دقت کمتری نیاز دارد و به راف اسکچ Rough Sketch معروف است، ولی برای ترسیم هایی دقیق تر از کار طراحی، می توانیم یک پرسپکتیو دقیق تر داشته باشیم؛ به اسن صورت که قسمت های مختلف از نقاط طرحمان را به صورتی دقیق در فضا نقطه یابی کنیم و ترسیمی کاملاُ دقیق داشته باشیم.
در ترسیم بالا می تو نید نهایت دقت را در ترسیم یک خودروی اسپورت ملاحظه کنید که طراح آن Scott Robertson با در نظر گرفتن مختصات هر نقطه از جای جای طرح در محور های X،Y،Z بر روی کاغذ، به یک پیش طرح دقیق برای ترسیم های رندرینگ دستی رسیده است.
اما باید دقت داشته که این مرحله از کار، مستلزم داشتن یک سه نما و یا 4 نمای دقیق Blue Print از طرح اولیه است و طراح می بایستی ابتدا طرح مورد نظر خودش را از نمای جانب ترسیم کند، که در اینجا تناسبات دقیق و قرار دادن هر عنصر در جای خود به نحوی که طرح شما بر روی جاده به حد کافی راحتی و ایمنی داشته باشد، احتیاج به تحقیق کامل در خصوص همان رده خودروی مورد نظر در ساخته های مشابه دارد.
دیدن بلوپرینت خودروهای موجود، و تلاش برای درک صحیح تناسبات آنها بهترین راه گشا در این کار است.
تصویر بالا، نمونه ای از 4 نمای فنی و یا بلوپرینت Blueprint یک خودروی بی ام و است که بیان گر دقیق ابعاد و اندازه های یک خودرو در دید فنی و مستقیم به یک جسم مانند خودرو است.
رندرینگ:
رندرینگ در کار طراحی از آنجا آغاز خواهد شد که یک طراح پا را از تجسم یک طرح و ایده از حالت خطی فراتر گذاشته و با تکنیک های مختلف، عناصری مانند حجم، سایه و رنگ را نیز به کارش اضافه می کند تا تجسمی بهتر و دقیق تر از ایده اش و کار نهایی برای مخاطبین و دیگران داشته باشد.
در دو تصویر پیشین، به راحتی می توانید تأثیر رنگ و سایه را در یک طرح سیاه و سفید ببینید. این کار طی مدت زمانی معادل 2 ساعت به وسیله گچ پاستل و مارکر (ماژیک) ترسیم شده است. آشنایی با روش های ترسیمی و تکنیک های رندرینگ نیازمند توضیحات مفصلی است که در آینده شرح داده خواهد شد.
البته امروزه با پیشرفت علوم رایانه ای، دسترسی به نرم افزارهای ترسمی و سه بعدی آسان تر شده، اما این نکته همیشه قابل توجه است که در هیچ زمانی استفاده از کاغذ و قلم برای به ترسیم درآوردن تجسمات آزاد اولیه در بین طراحان از بین نرفته، بلکه در این خصوص هم هر روز پیشرفت های روز افزونی مشاهده می شود. به طوری که ایده پردازی های اولیه در هر کارخانه ای ابتدا توسط دست انجام گرفته و توسط ابزارهای طراحی اولیه به ظهور می رسد.
باید این حقیقت را قبول کرد که یک طراح خلاق و نوآور، با وسایل و ابزارهای ساده و سنتی ترسیمی، می تواند تصور و تجسم خود را با سرعت بیشتری به مخاطبین ارائه کند.
من پیشنهاد می کنم که شما پیش از فراگیری یک نرم افزار 3 بعدی رایانه ای، از ایده پردازی اولیه به وسیله دست بر روی کاغذ غافل نشوید و فراگیری تکنیک های اسکچ زدن و ترسیم رندرینگ را دست کم نگیرید.
بزرگ ترین سئوالی که برای مبتدیان پیش می آید این است که چرا در تجسم و تخیل خودمان خیلی خوب ایده پردازی می کنیم، اما به محض اینکه می خواهیم این ایده را بر روی کاغذ انتقال بدهیم، آن چنان خوب نمی شود و غالبا هم بد از آب درمی آید؟
البته جواب این سئوال هم می تواند شامل لیست طولانی ای از علت های مختلف باشد که به صورت مختصر به گوشه هایی از آنها اشاره می کنم:
همان گونه که کودکان برای خواندن و نوشتن، ابتدا می بایستی به فراگیری الفبا و کاربرد هر حرف در کلمه و جمله در ساده ترین جملات بپردازند، طراحی هم از این قاعده کلی مستثنی نیست و الفبای طراحی هم از عناصری جزئی تا کلی مانند: نقطه، خط، سطح و حجم تشکیل می شود که با موضوعاتی مانند بعد، نور، رنگ، هارمونی، کنتراست و... تکمیل شده و باعث به وجود آمدن یک اثر هنری و تمایز آن از کارهای دیگر می شود.
گاهی اوقات توجه افراد و سابقه و تجربه قبلی، باعث درک بهتر و فراگیری سریع تر از مطالب نسبت به افراد دیگر می شود، اما بر مبنای تجربه ای که من داشتم، قدرت درک و فراگیری تکنیک ها و مسائل طراحی در افراد مختلف برابر است و تنها چیزی که باعث مختل شدن فرآیند درک و یادگیری در افراد می شود، ریشه در عوامل روحی و روانی قبلی و عدم خودباوری، همچنین دستپاچگی و عدم تمرکز دارد. این را بدانید که در هر سن و رده ای از یادگیری هستید، سعی کنید که توانایی های خود را در معرض مقایسه ای با حرفه ای تر ها نگذارید و این باور را داشته باشید که با تمرین بیشتر و شناخت اشتباهات طراحی و فراگیری تکنیک های ترسیمی، شما هم روزی یک طراح حرفه ای می شوید.
چرا ترسیم های ما درست از آب در نمی آید؟
در جواب این سئوال هم باید توضیح داد که تجسم و تخیل انسان در مرحله فکر کردن، مانند اسب سرکشی است که فارغ از محدودیت هایی مانند زمان، مکان و امکان انجام آن کار، آزادانه به هر گوشه که می خواهد سر می زند و تغییر می کند. این در حالیست که در دنیای واقعیت، به ترسیم در آوردن یک ذهنیت می بایستی در چارچوب های خاص علمی و فنی خود بگنجد تا طبیعی دیده شود. مواردی مانند رعایت تناسبات، زیبایی شناسی، عامه پسند بودن، رعایت موازین پرسپکتیوی، سایه ها، انعکاسات و صدها چیز دیگر در ترسیم های ما دخیل هستند و عدم رعایت یک و یا چند آیتم از موارد بالا می تواند کار ما را ضعیف تر نشان بدهد.
همچنین، مغز ما علاقه دارد که بر روی کاغذ راحت ترین راه و سریع ترین روش را برای رسیدن به هدف نهایی طی کند، که غالبا لجام گذاشتن و رام کردن این اسب سرکش احتیاج به تمرین و ممارست بسیار دارد و خواهد داشت.
باز هم تکرار می کنم که هر کس که بیشتر تمرین کند و سریع تر به اشتباهات ترسیمی خود پی ببرد، سریع تر به نتیجه مطلوبش می رسد. همچنین این باور را داشته باشید که انسان در طول زندگی دائما در حال آزمون و خطاست و حتی بزرگ ترین طراحان هم از این قاعده کلی ساده مستثنی نیستند و اشتباه، جزو لاینفک زندگی انسان هاست. تنها درک صحیح اشتباه و جلوگیری از تکرار آن اشتباه برای انسان هاست که باعث پیشرفت آنان می شود.
گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که مغز ما معمولا از نیم کره سمت چپ، که نیم کره تفکر و منطق است استفاده می کند. این نیم کره تابع تجسم و درک 2 بعدی است و معمولا تجسم و درک 3 بعدی برای آن مشکل تر است. تمرین های عملی زیادی هست که به صورت کتاب هم به چاپ رسیده و می توانید توسط آن، از نیم کره سمت راست مغز برای تجسم بهتر در طراحی های خود استفاده کنید.
غالبا طراحان برای ارائه ایده های خود از 3 نما و 4 نمای یک خودرو به یک پرسپکتیو دقیق می رسند، اما یک طراح خبره استایلیست، با تجسم قوی از بایدها و نبایدهای طرحش، می تواند به صورت آزادانه قلم را بر روی کاغذ حرکت دهد و تجسم خود را به ترسیم درآورد.
برای ترسیم دقیق تر چه کاری باید بکنیم؟
1 - سعی کنید از خودرو و یا محصول مورد نظرتان، به حد کافی اتود بزنید و طرح های کوچک بند انگشتی از زوایای مختلف ترسیم کنید تا به فرم ایده آل بیشتر نزدیک شوید.
2- گاهی اوقات هم چند حرکت رنگی بر روی اتود و اسکچ اولیه شما، می تواند جذابیت بصری معادل یک رندرینگ به وجود بیاورد.
3 - بررسی ارتباطات و روابط انسان و ماشین در نحوه استفاده در کارتان، می تواند کار نهایی شما را پخته تر و کاربردی تر بکند.
4- اقتباس گرفتن از طبیعت و بالا بردن جنبه های کاربردی و زیست محیطی محصولتان، می تواند ارزش کالای شما را بالاتر ببرد و بازارهای جدیدی را به وجود بیاورد.
5- برای ارائه و توجیه کردن عملکرد محصول، از ارائه طرح های توجیهی و کاربردی غافل نشده و هرچه در این مورد بیشتر تلاش کنید، کار شما جذاب تر و گیراتر خواهد شد و مورد تایید مخاطبین قرار خواهد گرفت.
7- همچنین کادر بندی و صفحه آرایی در هنگام ارائه ایده و طرح، می تواند زبان گویای تصویری از کار شما باشد.
8- توجه داشته باشید که رعایت قوانین پرسپکتیوی در کارهای شما، جذابیت بصری آن را برای مخاطبین چندین برابر می کند.
9- یک کار شاخص و چشم گیر، کاریست که در آن مواردی مثل پرسپکتیو صحیح، دقت در تناسبات، رعایت نورپردازی و رنگ آمیزی درست با خلاقیت در فرم و نوآوری در کاربرد ادغام شده و حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد.
10- برای به دست آوردن خلاقیت بالا، توصیه می کنم که از روش های مختلف، نوین ترین کارهای طراحی را ببینید و با دوستان خود در خصوص نکات مثبت و منفی آنها بحث کنید.
در طرحی خودرو با اندازه متوسط بهتر است به هفت قانون توجه کرد:
قانون اول:
برای اینکه کار طراحی خودرو سایز متوسط را شروع کنیم، اولین معیار اندازه چرخ است و فاصله بین محور جلو و عقب باید بین 3.25 چرخ برای خودروهای متوسط مثل مرسدس بنز C کلاس و همین طور 3.5 چرخ برای خودرو های بزرگ تر مثل مرسدس بنز E کلاس باشد. البته در طراحی طراحان حرفه ای دیده می شود که اکثرا از چرخ و رینگ های خیلی بزرگ استفاده می کنند که جلوه زیبایی کار را زیاد می کند. اما به خاطر داشته باشید که فاصله استاندارد بین چرخ جلو و چرخ عقب در خودرو، تکرار 3 چرخ بین آن است که ما در این مثال به فاصله 3.25 چرخ رسیده ایم.
قانون دوم:
محل قرارگیری ستون A بسیار مهم است که در حالت استاندارد اگر امتداد این ستون را به سمت پایین در نظر بگیریم، معمولا باید مسیر آن از مرکز چرخ جلو خودرو عبور کند. این کارباعث انتقال صحیح تنش های جاده بر ساختار اصلی و محکم ستون های خودرو می شود.
قانون سوم:
اگر از انتهای گوشه درب عقب و ستون C خطی به صورت عمود ترسیم کنیم، باید این خط از وسط چرخ عقب خودرو عبور کند.
قانون چهارم:
اگر خطی از مرکز هر دو چرخ عقب و جلو ترسیم کنیم، باید محل درز بازشدن پایین درب ها با این خط در یک راستا باشد.
قانون پنجم:
زیر چراغ اصلی جلو معمولا با بالای چرخ و رینگ آن در یک راستا است.
قانون ششم:
معمولا نسبت بصری سطح اشغال شیشه ها به رویه درب ها در نمای جانبی نسبت 3 به 2 است.
قانون هفتم:
مقدار ارتفاع کلی یک خودروی استاندارد و متعارف، باید به مقدار 2.25 چرخ و در خودرو های معمولی و این مقدار باید در خودروهای بلندتر، تا 2.5 چرخ نیز باشد.
۵ شاخصه اصلی در طراحی جزئیات خودرو
یکی از مهم ترین مسائل در فروش و عرضه یک خودرو، طراحی پیکره آن است. اگر بخواهیم به طراحی اتومبیل ها یک نگاه کلی داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که طراحان صنعتی فعال در این بخش، طراحی یک اتومبیل را به دو بخش تقسیم می کنند، یکی طراحی پیکره و بدنه کلی و دیگری طراحی جزئیات. برخلاف تصور بسیاری از مردم، تفاوت در طراحی جزئیات است که می تواند از لحاظ بصری یک خودرو را متفاوت و زیبا نشان دهد؛ زیرا زمانی که به پیکره و ساختار کلی اتومبیل ها نگاه می اندازیم متوجه خواهیم شد در هر سگمنت تقریباً فقط چند فرم کلی برای طراحی پیکره خودرو داریم و نمی توان زیبایی و جذابیت یک اتومبیل را بر اساس ساختار و فرم کلی پیکره آن سنجید. بر اساس نظر طراحان صنعتی فعال در حوزه طراحی خودرو ۵ شاخصه در خودرو ها، بیشترین تأثیر را در روند و نتیجه طراحی یک خودرو دارند؛ در این مقاله کوتاه به صورت مختصر این ۵ جزء را بررسی می کنیم.
جلوپنجره خودروها
جلوپنجره یک اتومبیل می تواند یک شاخصه اصلی طراحی آن باشد و مختصری از فرم و شکل کلی بدنه به ما ارائه دهد. جلوپنجره در بین دو چراغ جلو خودرو قرار دارد؛ از همین رو می تواند حالت کلی اتومبیل را به ما نشان دهد. در زبان طراحی حسی، زمانی که جلو پنجره خودرو پترن یا همان الگوی عمودی داشته باشد، در واقع طراح قصد داشته است اقتدار و غرور خاص اتومبیل را به نمایش بگذارد. از همین رو شما با بررسی طراحی جلو خودرو های بورگوارد BX7 و بورگواردBX5 ، می توانید متوجه شوید که با یک اتومبیل قدرتمند و اصیل مواجه شده اید. این اصول طراحی حسی برای الگو های دیگر نیز صدق می کند؛ به عنوان مثال در خودرو بورگوارد BX7 TS شاهد جلوپنجره مشبک هستیم که در واقع نشا ن دهنده سرعت و هیجان این اتومبیل زیبا می باشد؛ البته مشبک بودن جلوپنجره اشاره ای هم به کات های الماس دارد که بازگو کننده لوکس بودن خودرو و یاد آور لوگوی بورگوارد می باشد.
طراحی رینگ چرخ ها
رینگ چرخ ها یکی از مهم ترین اجزایی بشمار می رود که طراحان در زمان طراحی یک اتومبیل به آن ها توجه بسیاری دارند. اصول طراحی رینگ ها بسیار متفاوت است و معمولاً بر اساس سلیقه فردی مردم جوامع مختلف و کاربران هدف طراحی می شوند.
چراغ های جلو
چراغ های جلو یک خودرو می تواند بیان گر حالت بصری اتومبیل باشد؛ به طور کلی چراغ ها هرچه کشیده تر باشند، فرم تهاجمی تری به طراحی کلی خودرو القا می کنند. از همین رو می توان تأثیر آن ها را هماهنگ با جلوپنجره اتومبیل ها بسیار عمده دانست. همچنین طراحی بخشی از سپر که چراغ های مه شکن جلو را در بر می گیرد، معمولاً در هماهنگی کامل با چراغ های اصلی انجام می گیرد به نحوی که کامل کننده طرح چراغهای اصلی بوده و به همراه جلوپنجره، مجموعه واحد و منسجمی را تشکیل دهند.
خطوط روی بدنه
طراحی خطوط بدنه را می توانیم یکی از مهم ترین اصول طراحی صنعتی در حوزه طراحی بدنه خودرو ها بدانیم. با اینکه خطوط روی بدنه شاید به صورت مستقل جلب توجه نکنند، اما در نتیجه نهایی تأثیر بسزایی دارند و از طرفی نیز طراحی مهندسی شده ی خطوط بدنه کمک بسیاری به ایرودینامیک خودرو می کند. خطوط روی بدنه می توانند مسیر چشم بیننده را مشخص کنند و در واقع به نوعی حرکت بصری افراد را شکل دهند.
اگزوز ها
شاید در گذشته به طراحی ظاهر سراگزوز ها توجه چندانی نمی شد؛ اما امروزه با گسترش تنوع مواد و علوم مختلف در صنعت خودرو، طراحان صنعتی فعال در این حوزه بیش از پیش می توانند به اجزایی همچون اگزوز ها توجه کنند. فرم و شکل اگزوز ها می تواند بیانگر قدرت و توان خودرو مورد نظر باشند.